سفارش تبلیغ
صبا ویژن

میلاد بارش

من آمده ام تا از امید و آزادی برایتان بگویم ....از انسان و عشق

منظومه عاشقانه عاشورا

لاله عباسی گل عباس یاس
می بری جان و دل و هوش و هواس

لاله عباسی گل شیدا شدن
واله و شیدا ی دریاها شدن

ای که دستانت خدای لاله هاست
باغ باران باغ داغ ژاله هاست

آ ب از دست تو ما نوشیده ایم
زخم دل را با گلت پوشیده ایم

دشتهای دست تو باغ گل است
دشت آهو دشت ناز سنبل است

عشق یعنی عشق عباس حسین
ماه و شمس و ساقی خاص حسین

یا حسینم اذن میدانم بده
امر فرما یم که دل و جانم بده

من ابوالفضلم که سر مست توام
ای برادر مست در دست توام

من هزاران عاشق روی توام
صدهزاران واله موی توام

پیشمرگان تو را من عاشقم
پیشمرگت می شوم ای مشفقم

دست در دست عباسش نهاد
بوسه بر آن شاخه یاسش نهاد

جنگ بگذار و بسوی آب شو
ظلمت است عباس من مهتاب شو

آهوان تشنه ساقی ام بنوش
این درختان اقاقی ا م بنوش

ماه می آید به رود ستان ماه
تا بنوشد رودش از دستان ماه

یادش آمد آن گلستان تشنه کام
آب می ریزد ز دستان تشنه کام

تشنه می ماند فرات روی ماه
تشنه لبهای ماه ماه شاه

مشک آبی را بر اسبش آورد
شوق دریا را به جان می پرورد

تیرها سویش به پرواز آمدند
سوی گیسویش پر آواز آمدند

ماه لب تشنه بسوی شاه تاخت
زیر نیزه رو به روی شاه تاخت

ناگهان تیغی دو دستانش برید
مشک مشکین را به دندانش کشید

بر یمین و بر یسار افتاده دست
شاخه های یاس و آن دستان مست

مشک را دندان گرفت عباس آه
تیر بر مشکش نشست عباس آه

ساقی لب تشنه در خونش تپید
تا غروب دشتها خونش چکید

آن قمر ماه بنی هاشم کجاست
زیر تیغ و خنجر و سر نیزه هاست

یا اخا ادرک اخا عباس گفت
ای برادر جان بیا آن یاس گفت

ناگهان خورشید آمد سوی ماه
سوی ماه غرق خون تشنه آه

هفت دریا از زمین جوشیده است
لاله زاران دشت را پوشیده است

عطر و بوی سرخ تو عاشق کش است
عطر و بوی آن گلستانت خوش است

کشتی ما غرق توفان گشته است
غرقه امواج حیران گشته است

بادبان های دل ما بر افراز
در دل امواج اقیانوس راز

با مدد از تو به دریا می رویم
رو به سوی موج بالا می رویم

ای حدیث بی قراری های ما
آی نگار غمگساری های ما

م.بارش


نوشته شده در جمعه 94/8/8ساعت 8:28 عصر توسط میلاد بارش نظرات () |

Design By : Night Melody